شامگاه پنجشنبه سیزدهم بهمن ماه مأموران پلیس پایتخت در جریان اسیدپاشی در خانه ای در یکی از محله های جنوبی شهر قرار گرفتند و راهی آنجا شدند. زنی جوان به همراه دختر ۱۶ساله اش در خانه شان، هدف اسیدپاشی قرار گرفته که با حضور نیروهای اورژانس، به بیمارستان منتقل شده بودند. مادر و دختر که از ناحیه صورت، پهلو و دست آسیب دیده بودند و هنوز مشخص نبود که فرد اسیدپاش چه کسی است.
ماموران در بیمارستان به تحقیق از زن جوان پرداختند و او گفت که عامل اسیدپاشی، برادرش است. وی توضیح داد: برادرم معتاد به شیشه و گل است و مدام از من پول می خواست. هربار که خمار بود و پولی برای تامین هزینه مواد نداشت، نزد من می آمد و با تهدید و زور از من پول می گرفت. وی ادامه داد: روز حادثه برادرم به مقابل خانه ام آمد و طبق معمول قصد داشت پول بگیرد اما جواب منفی به او دادم. وی ناگهان محتویات ظرفی که همراهش بود را به روی من و دخترم پاشید و فرار کرد.
با اظهارات این زن، قاضی محمدرضا صاحب جمعی، بازپرس جنایی تهران دستور بازداشت مرد اسیدپاش را صادر کرد و تحقیقات برای دستگیری او آغاز شد. یک روز از این حادثه گذشته بود که مردی با پلیس تماس گرفت و گفت: متهم به اسیدپاشی را در پارکی در جنوب تهران دیده است. فرد تماس گیرنده توضیح داد: متهم از آشنایان مان است و دیروز شنیدم که به روی خواهر و خواهرزاده اش اسید پاشیده و فراری شده است. برای همین تا او را دیدم، تصمیم گرفتم پلیس را خبر کنم. پس از تماس این مرد بود که تیمی از مأموران راهی پارک شدند و متهم را که هنوز در پارک حضور داشت، دستگیر کردند.
مرد جوان مدعی شد که به شدت پشیمان است و به خاطر به دست آوردن طلاهای خواهرش، دست به اسیدپاشی زده است. وی گفت: از روزی که به دام اعتیاد گرفتار شدم، زندگی ام تباه شد. کارم را از دست دادم و ناچار بودم برای به دست آوردن پول مواد، دست به هرکاری بزنم. این اواخر مدام از اعضای خانواده ام پول می گرفتم تا اینکه چند روز قبل متوجه شدم خواهرم برای سرمایه گذاری، دلار و طلا خریده است.
وی ادامه داد: چندبار نزد او رفتم تا طلا و دلارهایش را قرض بگیرم اما نشد. همین موجب شد از او کینه به دل بگیرم. از سوی دیگر، هر وقت شیشه و گل می کشیدم، دچار توهمات عجیبی می شدم. روز حادثه هم مقدار زیادی شیشه کشیده بودم و توهم زدم که خواهرم برایم توطئه چیده است. به همین دلیل با تهیه اسید سراغ او رفتم و خواستم به من پول بدهد اما قبول نکرد و با وی درگیر شدم و برای انتقام، اسید را به روی او پاشیدم. اما در آن لحظه دخترخواهرم به کمک مادرش آمد که مقداری اسید هم روی او ریخت.
0 دیدگاه