هاشمیان به این نکته ها اشاره کرد؛
*نمیخواهم پشت سر ویلموتس حرف بزنم ولی ایشان و همکاران خارجیاش کم وقت میگذاشتند. شما باید اطلاعات کاملی داشته باشید و یا اطلاعاتی که دستیار ایرانیات از لیگ ارائه میکند را قبول کنید.
*اینهایی که امروز در برخی رسانهها مافیا ساختهاند بدانند سرنوشت شان بدتر از قبلیها خواهد بود.
*برخی دوست دارند من نباشم و آدمهای خودشان آنجا باشند تا راحتتر بتوانند از داخل تیم ملی خبر بگیرند و یا روی انتخاب برخی بازیکنان نقش داشته باشند.
*چندین روزنامه و سایت خیلی نگران کمک مربی دوم تیم ملی هستند در صورتی که به همان اندازه نگران وضعیت فدراسیون و ریاست فدراسیون نیستند.
***
هاشمیان در عین حال که از شخص خاصی اسم نمیبرد، کروکی و محل وقتع حادثه را با دقت ترسیم میکند. کاملا مشخص است پس از تغییر و تحولات گسترده در تیم ملی، دیگر تیم ملی کشورمان صاحب یک تصمیمگیرنده مقتدر که وجاهت و اعتبار او را همه قبول داشتند، نیست. در نتیجه حتی انتخاب ساده یک دستیار به محل نزاع تبدیل میشود و نه تنها سرمربی تیم که دیگران هم نمی توانند حرف آخر را در این زمینه بزنند. حتی او که به ویلموتس از همه نزدیکتر بود اعتراف میکتد سرمربی تیم ملی اساسا برای کارش وقت نمیگذاشت؛ در حالی که ما پیشتر چنین تجربهای نداشتیم و قبل از مارک ویلموتس، با مردی طرف بودیم که با تمام توان برای بهبود شرایط تیم ملی میجنگید و حضورش به شدت در همهجا ملموس بود.
مورد نگرانکنندهتر از انتخاب دستیار برای سرمربی اما نکتهای است که هاشمیان به طور واضح از آن سخن گفت؛ «خبر گرفتن از داخل تیم و نقش داشتن روی انتخاب بازیکن!» دقیقا همان مسئلهای که همه نگرانش بودیم و برای این که در این باره خاطرجمع شویم باید در انتظار انتشار اولین فهرست تیم ملی ایران باشیم.
هاشمیان را همه میشناسیم. در صداقت و موسیقی کلام او ساز مشکوکی نیست. ای کاش عدهای که دلشان برای تیم ملی میسوخت پای حرفهای هاشمیان می نشستند. او آنقدر واضح آدرس داده که نیاز نیست برای رسیدن به مقصد مورد نظر از نقشه یا مسیریاب استفاده کنیم!
0 دیدگاه