دکتر عنایت الله نجیب زاده ، مشاور اقتصادی شرکت ملی فولاد ایران
توضیحات:
نظریاتی در اقتصاد وجود دارد که طرف تقاضا ، عرضه خود را ایجاد می کند. براساس این نظریه تقاضا منشاء و مبداء بوده و طرف عرضه ، تلاش می کند آنچه که طرف تقاضا نیاز دارد را برآورده سازد. باوجود موانع ساختاری طرف عرضه و بخصوص در کوتاه مدت تعدیل طرف تقاضا متناسب با طرف عرضه می شود. اینجا ممکن است سوالاتی پیش بیاید که سطح تقاضا چقدر باید تعدیل شود؟ در واقع تفاوت اصلی سیاستهای طرف عرضه و طرف تقاضا در کشورهای درحال توسعه چه می باشد ؟ در ابتدا با تحلیل و صنعت تراز پرداختها می توان به این نکته دست یافت. در اغلب این کشورها، تاثیرات عمده این سیاستها بر حساب جاری تراز پرداختهاست.
از آنجاکه حساب جاری تراز پرداختها مبین اختلاف بین تولید داخلی و جذب داخلی می باشد.
- اینجا هست که مدیریت ارشد سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی تاکیدفراوانی بر طرف عرضه این بخش از صنعت دارد. درواقع شکافی که در طرف عرضه و تقاضای این بخش از صنعت محسوس می باشد( اینکه طرف عرضه را اگر خطوط تولید، بخصوص خطوط تولیدی مد نظر باشد) را مد نظر قرار داده و به دنبال پر کردن این شکاف می باشد..
- در واقع یکی از دلایل منفی بودن رشد اقتصادی عدم توازن در تراز پرداختها بوده به این نحو که برای ایجاد خطوط تولید و راه اندازی کارخانجات تولیدی این بخش از صنعت مقدار قابل توجهی وجه ( خروجی ارز) را باید پرداخت تا این تکنولوژی وارد شد.
- لذا زمانیکه میزان خروجی وجوه از داخل بیش از ورودی وجوه از خارج به داخل باشد اینجا همان کسری در تراز پرداختها ایجاد که نهایتا می تواند به منجر به منفی شدن رشد اقتصادی شود. به همین خاطر مدیریت ایمیدرو معتقد به پر کردن شکاف طرف تقاضا و عرضه اقتصاد بوده و رویکردی جدید را در این عرضه طرح نموده که می توان همان بحث بومی سازی داخلی و تکیه بر ساخت داخل را در برنامه های ایشان ملاحظه نمود.
- در مجموع ایمیدرو و بخش فولاد معتقد به
- الف) سیاست بالا بردن کارائی اقتصادی است که این سیاست به منظور افزایش جریان تولید اقتصادی جاری نظیر بهبود در کارآئی سرمایه، نیروی کار و مانند آن می باشد. در مجموع با این سیاست تا حدودی می توان انحرافات ناشی از انعطاف ناپذیری مربوط به نرخ ارز را کاهش داد.
- ب ) سیاستهایی که رشد ظرفیت تولیدی را تحریک می کند این سیاست رشد بلند مدت تولید و ظرفیت کل را می تواند افزایش دهد. ابزار این سیاست می تواند محرکهایی نظیر تشکیل سرمایه ثابت ، پس انداز، سود شرکتها، نورآوریهای تکنولوژی باشد.
- دقیقاً یکی از سیاستهای اصلی ایمیدرو این بوده که برای افزایش ظرفیت و توان تولیدی داخل شرکتها بجای اخذ اعتبار از منابع و وجوه اداره شده دولتی، از سود حاصل از عملیات شرکتها، توان و ظرفیت تولیدی خود را افزایش و با ایجاد و تعریف ظرفیت جدید تولید ( از طریق احداث بخشهای تولیدی ) توازن بین طرف تقاضا و عرضه را برقرار نموده و بجای تعدیل طرف از طریق افزایش توان و توجه به طرف عرضه بستر مناسب را به رشد و شکوفایی اقتصاد و رونق تولید فراهم آورد.
عنایت ا... نجیب زاده
مشاور اقتصادی شرکت ملی فولاد ایران
سمیرا عسگری
0 دیدگاه