"دکتر حسین ممتاز- عضو هیئت علمی دانشگاه و مشاور کسبوکارها"
تعجب نکنید! میدانم شاید برای شما خندهآور باشد که کشف و اختراع این موارد خیلی مهم بوده است! برای نمونه باید بدانید روزگاری فلفل تعیینکننده سطح تجارت بود! این کالا زمانی مختص به ثروتمندان خاص بود و از هند به غرب میرفت. دستیابی به شهرهای هند برای این کالا در کنار جاده ابریشم و قدرت چین منجر به جنگهای جدید و روابط مختلف اقتصادی و سطوح صنعتی شد. در حقیقت به واسطه فلفل(و شاید تندی آن!) اروپای قرون وسطا و چین، در طرف دیگر زمین، منجر به این شدند که دروازه اتصال مشرق به غرب تغییرات اساسی نمایند؛ و اینگونه شد که به واسطه محصولات و اتفاقات گوناگون پایههای عصر صنعتی شکل گرفت. در حقیقت آنچیزی که امروزه ما "نوستالژی" میخوانیم ریشه در اتفاقات گوناگون دیگری دارد که میتوان تمامی آنها را برخاسته از "تجملات و عشق به دانش محصولات بیشتر و بهتر" دانست. اما دنیا در حال تغییر سرسامآور، سریع و بنیادی است. شرایط در قرن جدید بسیار عوض شده است. دیگر استفاده از شیوههای قدیمی که زمانی بهترین خود بودند پاسخگویی کافی را در انجام امور ندارند؛ هرچند که ممکن است هنوز در برخی از سازمانها، این شیوهها بصورت پراکنده به عنوان مهمترین اصل اساسی تلقی شوند، ولی هستند سازمانهایی که دعوتکننده شیوههای نوین هستند. این عوامل در حوزههای مختلف قابل بررسی بوده و میتوان آنها را به شیوههای گوناگون تحلیل کرد. اجازه بدهید برای اینکه متوجه شوید چرا تغییرات در قرن بیست و یکم الزام تلقی میشود به برخی از عوامل مانند: "بازار، مصرفکننده، فناوری و عوامل اجتماعی" بپردازیم:
1- عوامل مربوطه به بازار کار: بازار کار دیگر مشابه گذشته نیست؛ نرخ نوآوری و شدت آن بیشتر از هر زمان دیگری است. بازارهای جهانی در حال رشد هستند و بازارهای الکترونیکی، مجازی و اَبری[1] در حال ظهورند. روشهای نوین بازاریابی شکل گرفتهاند. فرصتهای بسیاری برای برونسپاری با پشتیبانی فناوریاطلاعات صورت پذیرفته است. نیاز به مبادلات سریع و مبتنی بر تقاضا هر روز بیشتر از قبل شده و معنای محصول با آنچه در گذشته میدانستیم کاملاً تغییر کرده است.
2- تقاضای مصرفکنندگان: مشتریان و کاربران خواهان محصولات کاملاً سفارشسازی شده هستند. خواهان محصولاتی با کیفیت، تنوع و تحویل به موقع و حتی تولید توسط خودشان هستند. در این دوران مشتریان قدرتمندتر شده وفاداری آنان کمتر شده و کانالهای بازاریابی قدرت کمتری پیدا کردهاند. در این دوران بیشتر از تبلیغات، دوستان و آشنایان و میزان مشارکت مشتری در تولید بیش از هر چیز دیگری موثر شده است.
3- فناوری: هر چقدر که در خصوص سونامی فناوری صحبت به میان آید باز کم است! تغییرات آینده بطور بسیار گستردهای وابسته به فناوری است. محصولات جدید و نوآورانه بیشازبیش رونق یافته است و وضعیت محصولات تغییر کرده است. محصولات بطور سریع منسوخ و محصول جدید(و یا نیازمند بازآفرینی[2]) به حالت جدیدتر شکل گرفته است. رشد اطلاعات در حال افزایش سرسامآوری است و اطلاعات محور تولید قرار گرفته است.
4- عوامل اجتماعی: بسیاری از قوانین ناکارآمد شده است؛ مقررات جدید در حال افزایش است. نیرویکار متنوعتر و پیرتر میشوند و زنان حضور بیشتری دارند. بازارهای جدیدی از حضور نوجوان و بخصوص زنان در حال شکلگیری و توسعه است. امنیت سرزمین، حملات تروریستی و بخصوص محیطزیست نگرانی بسیاری از مردم شده است. مسئولیت اجتماعی[3](SR) سازمانها افزایش یافته است و استفاده از منابع سایر سرزمینها به غیر از زمین مطرح است.
آری! دنیای شناخته شده ما دیگر تغییرات اساسی کرده است؛ دیگر همه چیز عوض شده است. مفاهیم و ابزارهای ما کهنه و غیرقابل استفاده شده است و وقت تغییر اساسی فرا رسیده است. اما واقعاً چه شد؟ چرا دنیای ما اینگونه شد؟
من ریشه این اتفاقات را "تغییر رویکرد" و پیدایش یک "پارادایم جدید" میدانم. به همین خاطر است که صحبت از شکلگیری سینگولاریتی یک الزام و واقعیت در دنیای آتی ما محسوب میشود.
[1]-Cloud computing
[2]-Reinvention
[3]-Social Responsibility (SR)
0 دیدگاه