مهسا امینی چند روزی است تیتر اول و عکس اول صفحات اینستاگرامی است . مهسا امینی در ساختمان گشت ارشاد بر اثر حمله قلبی درگذشت . مهسا امینی به سرعت وایرال شد و حرف حدیث های فراوانی به وجود آمد . در ادامه ویدیوی دیده نشده از ضجه های مادر مهسا امینی سر خاک دخترش را تماشا می کنید .
«جزئیات و علت فوت» مهسا امینی به روایت «منبع آگاه» فارس
در سی تی اسکن مغزی علایمی مبنی بر هیدروسفال بودن (عارضه قبلی) گزارش شده است. وی در پنج سالگی هم تومور مغزی عمل کرده و مبتلا به بیماری صرع و دیابت نوع یک بوده است.
یک منبع آگاه به خبرنگار فارس گفت: مهسا امینی به دنبال ایست قلبی توسط اورژانس به بیمارستان منتقل شد و پس از احیا در فاصله 2 ساعت، 2 مرتبه دیگر نیز ایست قلبی کرده که مجدداً احیا شده است.
در سی تی اسکن مغزی علایمی مبنی بر هیدروسفال بودن (عارضه قبلی) گزارش شده است. وی در پنج سالگی هم تومور مغزی عمل کرده و مبتلا به بیماری صرع و دیابت نوع یک بوده است.
نامبرده مجدداً بعد از ظهر روز جمعه ایست قلبی میکند و نهایتاً پس از ۴۵ دقیقه عملیات احیای قلبی cpr، به علت ایست قلبی ریوی فوت میکند.
پیش از این رسانههای ضدانقلاب علت فوت را ضرب و شتم توسط پلیس اعلام کرده بودند اما ساعاتی قبل پلیس ویدئویی از دوربین مداربسته در لحظه از حال رفتن وی منتشر و اعلام کرد هیچ برخورد فیزیکی با او انجام نشده است. / فارس
درباره حادثهای که برای مهسا امینی رخ داد
ماجرای دختر ۲۲سالهای به نام مهسا امینی که مدعی شدهاند توسط گشت ارشاد بازداشت و پس از ۲ ساعت از وزرا، به بیمارستان منتقل شده حالا پربازدید شده است.
برترینها: ماجرای دختر ۲۲سالهای به نام مهسا امینی که مدعی شدهاند توسط گشت ارشاد بازداشت و پس از ۲ ساعت از وزرا، به بیمارستان منتقل شده حالا پربازدید شده است.
مهسا امینی که از سنندج به تهران سفر کرده بود، همراه دخترخالهاش بود که توسط ماموران گشت ارشاد تذکر دریافت میکند. ماموران به او گفتند مساله خاصی پیش نخواهد آمد و او فقط باید در کلاس توجیهی ۴۰ دقیقهای درباره حجاب شرکت کند.
به هر حال خبرهایی که از او در حال حاضر مخابره میشود حاکی از بهبودی ندارد و وضعیت اغما آخرین خبریست که درباره مهسا امینی به گوش میرسد.
مهدی یردانیخرم، نویسنده و روزنامهنگار درباره این حادثه مینویسد: دختری زیرِ اغماء... تنِ دختری بیستودو ساله که در روزهای آخر شهریور به تفرج آمده بود در اغماءست. من نمیخواهم «تاریخ» بعدها ما را فلان و بهمان به یاد آورد. من میخواستم این دختر گرمِ خاطرات خوش به شهرش بازگردد و خواب ببیند. دیگر چیزی مانده؟ من هیچ اهمیتی نمیدهم که نسل بعد یا بعدتر چه بگوید، برای من این روزهایی که هستم مهم است. این غمها دیگر واقعن طاقتشکن است. فضای مجازی هم شده جایی برای تماشای مکرر این رنجها. به کجای این شبِ تیره بیاویزم قبای ژندهی خویش را / تا کِشم از سینهی پردردِ خود بیرون/ تیرهای زهر را دلخون/وای بر من... در بیمارستانِ کسرای تهران دختری زیر اغماست، در حالِ نبرد با رنجی که دیگران بهقرعه برای او تدارک دیدند. من خسته شدم از بس پی شمع رفتم. بنشینید سناریو بنویسد برای این اتفاق تازه که دختری زیر اغماست.
فرزانه ابراهیمزاده، خبرنگار هم واکنش خود را اینگونه بیان میکند: مهسا امینی یکی از ما شاید همه خود ما باشد. یکی از ما که دوست نداریم شبیه آنچه به ما دیکته کردند باشیم، دوست داریم خودمان باشیم. مهسا امینی هر کدام از ما است در آن ونهای گشت ارشاد موبایل و کارتش را میگیرند. مهسا امینی ماییم که مدتهاست به کما رفتهایم.
کریم نیکونظر، نویسنده حوزه سینما معتقد است: هیچچیز جهان عادلانه نیست اما بیعدالتی تاوان دارد. آنچه سر مهسا امینی آمده نه توطئه است نه نقشهی اینوآن. همهچیز در ایران، در تهران و در ساختمانی رخ داده مشهور برای زنان ما و ایبسا مردان، با تابلو و نام مشخص. دختری سالم وارد شده، پیکر نیمهجانش بیرون آمده. نه تفسیر لازم دارد نه استعاره. پیروزی صریح ایدئولوژی بر زندگی. لطفا در لفافه نپیچیدش؛ به اسم «یک اشتباه» با آن برخورد نکنید. توجیهش نکنید. ببینیدش و درکش کنید؛ جسم نیمهجان یک خانم روبهروی ماست، جلو چشممان.
0 دیدگاه