سخن سردبیر/ فاطمه باقری خبرنگار پایگاه خبری رصداقتصادی، صادرات یکی از ارکان اصلی اقتصاد هر کشور محسوب می شود. کشورها براساس مزیت نسبی و محصولاتی که دارند می توانند در نظام بین الملل جایگاهی را در صادرات داشته باشند و برای توسعه پایدار آن تلاش کنند. نفوذ در بازارهای بین المللی و تامین تقاضای جامعه جهانی می تواند هرچه بیشتر به توسعه صادرات کمک کند، اما صادرات کالاهایی، به تولید داخلی کمک می کند که باهزینه و مواد اولیه ارزان و کیفیت بالا تامین شود که این مقوله جز با رجوع به مزیت نسبی میسر نمی شود.
صادرات بخش مهمی از اقتصاد هر کشور را شکل میدهد و برای حمایت از اقتصاد تسهیلات بخش های مختلف ابزار مناسبی برای رشد و توسعهشان است. شرایط اقتصادی و منابع انسانی ایران نیز به گونهای است که صادرات در گرو تولید بوده و ابزاری کارامد در راه توسعه اقتصادی است. روز 29 مهر 1402 روزملی صادرات در تقویم ایران محسوب می شود و این نشان اهمیت صادرات در اقتصاد یک کشور است.
ایران در زمینه نفت و انرژی، معادن، مواد کانی و فولاد جزو غنی ترین کشورها محسوب می شود که با وجود مواد اولیه نسبتا ارزان و نیروی کار متخصص و ماهر در این زمینه می تواند جایگاه ویژه ای داشته باشد. نباید فراموش کنیم مهمترین مسئله برای هر کشوری چون ایران دستیابی به توسعه اقتصادی و برخورداری از نظام اقتصادی و تولیدگرا و صادرات محور است. ایران دارای منابع غنی معدنی و کسب و کارهایی سنتی در صنایع دستی همچون فرش و چرم است که از قدیم در سطح صادرات تقاضای زیادی در بازارهای جهانی داشته است. این موضوعات در کنار تولیدات محصولات کشاورزی همچون زغفران، پسته، سماق و... نمایانگر این است که این کشور همواره میتواند با یک برنامهریزی جامع طرح اقتصاد صادراتی را می تواند داشته باشد.
اما موضوعی که در اینجا مطرح میباشد این است که میتوان با رفع قوانین محدودکننده و بازکردن فضا برای تجارت با دوریجستن از انحصار صادرات و واردات در بخش دولتی و توسعه بخش خصوصی با ورود در امر فروش تولیدات داخل ایران در بازارهای جهانی کمک شایانی به توسعه پایدار اقتصادی ایران کنند. صادرات نیاز به شبکه ارتباطات قوی با بازارهای دنیا دارد. محدودیت در ارتباطات جهانی و قهر بین المللی اقتصاد را در خطر انزوا می اندازد. اقتصاد پایدارز نیاز به شبکه سازی و اقتصادسیاسی مثبت و متمایل به همزیستی مسالمت آمیز دارد تا بتواند در اقتصاد جهانی مزیت نسبی داشته باشد و قابل حذف نباشد. برپایه نظریه مزیت نسبی، چنان چه کشوری یک کالا را نسبت به دیگر کالاها ارزا نتر تولید کند، آن کشور در تولید کالای مورد نظر دارای مزیت نسبی است. به این مضمون که اگر صادرات کالا با هزینه های کم تر در مقایسه با سایر کشورها صورت پذیرد، نوعی مزیت برای کشور صادرکننده منظور می شود.
حتی می توان این تئوری را از جنبه هزینه (cost) نیز مورد توجه قرار دارد، کاهش هزینه تولید در یک کشور در مقایسه با سایر کشورها می تواند در ارتباط با هزینه های تولید ،نوعی برتری و مزیت محسوب شود. ارتباط با بازارهای نو، دسترسی به بازارهای مطمئن خارجی و در پیش گرفتن سیاست ایجاد تنوع در بازارهای هدف صادراتی و کاهش تمرکز روی تعدادی بازار محدود، میتواند مزیت نسبی و قیمت صادراتی ایران را بصرفه کند. برای درک بهتر تاثیر مفاهیم مزیت مطلق و نسبی در صادرات باید بین دو مفهوم ”رشد اقتصادی “ و ”توسعه اقتصادی “ تمایز قایل شد. رشد اقتصادی، مفهومی کمی است، در حالیکه توسعه اقتصادی، مفهومی کیفی است. کشورهایی که توسعه اقتصادی خود را در توسعه صادرات میدیدند، صادرات کالاهای صنعتی را مورد توجه قرار دادند؛ اما صرفنظر از موفقیت یا عدم موفقیت راهبرد توسعه صادرات، این راهبرد چه در زمینه صدور مواد اولیه و چه کالاهای ثانویه، بر مبنای مزیت نسبی استوار است.
0 دیدگاه